قتل کودک ۱۸ماهه با مشت پدر شیشهای
تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۴۵۳۰۰
آفتابنیوز :
محل حادثه آپارتمانی در شرق پایتخت بود و تیم تحقیق وقتی در آنجا حاضر شد جسد بیجان دختربچهای را دید که سودا نام داشت. آثار کبودی و سوختگی روی بدن او دیده میشد و بهگفته پزشکی قانونی، کودک آزاری مشهود بود.
مادر سودا در تحقیقات گفت: شب قبل برای خرید از خانه بیرون رفته بودم و بعد از اینکه برگشتم شوهرم اعتراض کرد که کجا رفتهای.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه تحقیقات مشخص شد که مادر و پدر سودا کوچولو، به تازگی در آپارتمان طبقه اول ساکن شده بودند و در همین مدت زمان کوتاه، همسایهها بارها صدای درگیری و دعوای زوج جوان را شنیده بودند. آنها حتی بهدلیل گریههای بیوقفه سودا با اورژانس اجتماعی هم تماس گرفته بودند.
در این شرایط تحقیقات پلیسی برای بازداشت پدر بیرحم شروع شد و ساعتی بعد مأموران موفق شدند او را دستگیر کنند. او به دستور بازپرس براعه بازداشت شد و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت تا بهزودی برای بررسی سلامت روانی به پزشکی قانونی معرفی شود.
گفتوگو
متهم به قتل متولد سال۷۷ است و اعتیاد به شیشه دارد. او دیروز وقتی مقابل بازپرس جنایی قرار گرفت مدعی شد که قصد تنبیه همسرش را داشته اما به قتل کودکش منجر شده است. گفتوگوی همشهری با متهم را در ادامه میخوانید.
انگیزهات از قتل دخترت چه بود؟
باورکنید من به هیچ عنوان قصد کتک زدن و کشتن دخترم را نداشتم. من خواستم همسرم را کتک بزنم، رفتارهای او مرا عذاب میداد و موجب عصبانیتم میشد.
اختلافت با همسرت بر سر چه مسائلی بود؟
او به حرف من گوش نمیداد. بدون اجازه من از خانه بیرون میرفت؛ مثلا من هرچه لازم داشت میخریدم و وقتی از سرکار به خانه برمیگشتم میدیدم برای خرید از خانه بیرون رفته است. هیچوقت با من صادق نبود.
از روز حادثه بگو چه شد که دعوا با همسرت به قتل دخترت منجر شد؟
آن روز همسرم بدون اجازه من از خانه خارج شده بود؛ خیلی طول نکشید که به خانه برگشت اما مرا ناراحت کرده بود. وقتی برگشت با هم درگیر شدیم و من شروع کردم به کتک زدن همسرم. دخترم در آغوش او بود و میخواستم بهصورت همسرم مشت بزنم که او جا خالی داد و ضربه مشتم بهصورت دخترم خورد. بر اثر این ضربه او روی زمین افتاد و ظاهرا از ناحیه سر آسیب دید.
بعد از این اتفاق، چرا دخترت را به بیمارستان نبردی؟
چون حالش خوب بود. فقط چند دقیقه اول بیحال شده بود. حتی شب شیر خورد و خوابید. آن شب یکی از بستگانمان مهمان خانه ما بود و سودادخترم هیچ مشکلی نداشت. نیمههای شب بود که همسرم سراسیمه فریاد زد که دخترمان نفس نمیکشد. من خیلی ترسیدم و فورا به برادرم زنگ زدم. بعد وقتی دیدم مهمانمان به پلیس زنگ زده از خانه زدم بیرون. رفتم اطراف خانه هوا خوری و تا چند ساعت گیج و دستپاچه بودم تا اینکه دستگیر شدم.
ظاهرا قبل از این هم، دخترت را کتک میزدی؟
نه، اینطور نبود.
اما آثار کبودی و سوختگی روی بدن دخترت دیده شده است؟
بله. پسری ۳ساله دارم که او از سر حسادتش مدام سودا را کتک میزد و آثار سوختگی و کبودی بهخاطر کتکهای پسرم است.
کارت چه بود؟
با موتورم کار میکردم. ما اهل تهران نبودیم و تازه ۳ماه بود که برای کار از شهرستان به پایتخت آمده بودیم اما سفر به تهران برای ما خوش یمن نبود.
اعتیاد داری؟
نه. من لب به سیگار هم نمیزنم!
اما همسرت گفته که شیشه مصرف میکنی؟
متهم سرش را زیر میاندازد؛ سکوت میکند و دیگر حرفی نمیزند.
منبع: آفتاب
کلیدواژه: قتل کودک آزاری اعتیاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۴۵۳۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای نجات خودم شوهرم را کشتم
اردیبهشت سال ۱۴۰۲ زن جوانی به نام مریم، هراسان از خانهاش خارج شد و در حالی که از قتل شوهرش خبر میداد از همسایهها کمک خواست.
دقایقی بعد مأموران پلیس پاکدشت در محل حاضر شدند و پس از بررسیهای اولیه مشخص شد که مرد ۴۲ سالهای به نام کریم با ضربه کارد به قلبش جان باخته است.
همسر مقتول پس از حضور در پلیس آگاهی به قتل همسرش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا به مأموران گفت: ۴ سال پیش با کریم ازدواج کردم، اما از همان روزهای اول زندگیمان به اختلاف خوردیم و مدام باهم دعوا میکردیم تا اینکه خانوادههایمان توصیه کردند اگر بچهدار شویم اختلافهایمان حل میشود. دوسال بعد صاحب فرزند شدیم. اما همسرم هر روز بداخلاقتر از قبل میشد و ما همیشه باهم درگیر بودیم. او سر هر موضوعی من را به باد کتک میگرفت. کار درست و حسابی نداشت و ما همیشه با مشکلات اقتصادی روبهرو بودیم.
وی درباره روز حادثه نیز گفت: صبح خواب بودم که همسرم با کتک بیدارم کرد و از من خواست تا بهسرعت برایش صبحانه آماده کنم. در حال درست کردن چای بودم که به دلیل مخارج نوزادمان با من دعوا کرد و گفت که چرا بچه را از شیرخشک نمیگیری و چرا از پوشک استفاده میکنی؛ من پول خرید شیرخشک و پوشک ندارم و... بعد هم به من گفت که باید گوشی تلفنم را به او بدهم تا آن را چک کند، وقتی من مخالفت کردم به جانم افتاد و کتکم زد، با دستانش گلویم را فشار داد بهطوری که چشمهایم سیاهی رفت، درحالی که برای نجاتم تقلا میکردم دستم به چاقویی خورد و آن را برداشتم و ضربهای به او زدم که روی زمین افتاد و غرق در خون شد.
در این میان پزشکیقانونی نیز در گزارشی علت مرگ را پارگی شریانهای قلب و خونریزی شدید داخلی اعلام کرد.
با تکمیل تحقیقات و اعتراف صریح متهم، صحنه جرم بازسازی شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای این جلسه پدر و مادر مقتول از طرف خود و نوه خردسالشان درخواست قصاص کردند.
پدر کریم به قضات گفت: متهم برای تبرئه خودش دروغ گفته، پسرم هیچگاه او را کتک نزده بود. ما نمیدانیم که واقعاً چه اتفاقی افتاده و عروسمان چگونه با بیرحمی پسرمان را به قتل رسانده است، اما هرگز حاضر به مصالحه نیستیم و درخواست قصاص او را داریم.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و به قضات گفت: روز حادثه با شوک ضربههای کریم از خواب پریدم بعد هم سر موضوعی با من درگیر شد و گلویم را گرفت، داشتم خفه میشدم و از آنجا که همسرم مرد تنومندی بود، نمیتوانستم خودم را از دستش نجات دهم و چشمهایم سیاهی رفت.
دستم را روی زمین میکشیدم که به یکباره دستم به کارد میوهخوری خورد و آن را جلوی سینهاش گرفتم تا بترسد و رهایم کند، اما چاقو ناخواسته وارد قلبش شد.
آنقدر شوکه شده بودم که نمیدانستم چه کار کنم تا به خودم آمدم از همسایهها کمک خواستم.
در ادامه قاضی از متهم پرسید شما چاقو را برای ترساندن همسرتان جلوی قفسه سینهاش گذاشتید یا برای دفاع از خودتان؟
متهم جواب داد: برای ترساندن همسرم. من چاقو را بین خودم و او قرار دادم تا گلویم را رها کند، اما او قصد جانم را کرده بود.
با پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
روزنامه ایران
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی